«سرگئی کوژمیاکین» کارشناس مسائل منطقه ضمن یادداشتی که در اختیار خبرنگار دفتر منطقهای خبرگزاری فارس قرار داد، به بررسی اهداف و پیامدهای احتمالی نشست قریبالوقوع سران آسیای مرکزی و آمریکا پرداخته است.
در این یادداشت آمده است: آسیای مرکزی در برنامههای راهبردی غرب جایگاه ویژهای داشته و با تشدید رویاروییهای جهانی، توجه نسبت به این منطقه بیشتر خواهد شد. این امر را گزارشهایی که درباره نشست 20 سپتامبر سران آسیای مرکزی و آمریکا (قالب 5+1) پخش میشود، ثابت میکند.
این قالب در دوران ریاست جمهوری «باراک اوباما» ایجاد شده و به گونهای تیرگی روابط میان «مسکو» و «واشنگتن» پس از الحاق «کریمه» به روسیه و درگیری «دونباس» را بازتاب میکرد. از آن زمان به این طرف نشستهای در سطح مقامات نهادهای سیاست خارجی این کشورها برگزار شد که عمدتاً از آمریکا یا وزیر خارجه آمریکا و یا معاونانش نمایندگی میکردند.
حالا دیگر این قالب به عالیترین سطح ارتقاء یافته و در 20 سپتامبر «جو بایدن» رئیس جمهور آمریکا در حاشیه هفتاد و هشتمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد با همتایان خود از آسیای مرکزی مذاکرات مشترکی خواهد داشت.
در غرب نسبت به این رویداد توجه بالایی وجود دارد که این را تبلیغات رسانهای از مدتها قبل راه افتاده در کشورهای غربی به خوبی نشان میدهد. بهخصوص رسانههای مطرح غربی به دنبال بسیج افکار عمومی و توجه خاص مخاطبان به نشست قریبالوقوع «5+1» میباشند. به عنوان مثال مجله «فوربس» به استناد پیام بایدن به «شوکت میرضیایف» رئیس جمهور ازبکستان نوشت که در نشست سران آمریکا و آسیای مرکزی قرار است در مورد اینکه «چگونه میتوان با هم ارزشهای مشترک در زمینههای امنیتی، اقتصادی و زیستمحیطی را پیش برد، بحث و گفتوگو کنند».
بدیهی است که هدف اصلی نشست آتی تبلیغات و وجههسازی است. زیرا با توجه به جنگ اوکراین، عمیقتر شدن شکاف بین غرب و چین و افزایش فشارها بر ایران، برای آمریکا این موضوع بسیار مهم است که از طریق برگزاری نشست با سران آسیای مرکزی نشان دهد که حمایت از «واشنگتن» فقط محدود به متحدان سنتیاش مانند اعضای ناتو، اسرائیل، ژاپن و غیره نبوده، بلکه کشورها و حتی مناطقی را نیز در بر میگیرد که دوست «مسکو»، «پکن» و «تهران» دانسته میشوند ( یا مواضع بیطرفانهای دارند). این امر با اقداماتی مانند برگزاری اجلاسی برای حل مناقشه اوکراین در عربستان سعودی و نشستهای برنامهای آمریکا و آفریقا و برخی اقدامات دیگر بیشتر تأیید میشود.
برای آسیای مرکزی به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی منحصر به فرد نقش قابل توجهی در نظر گرفته شده است. خود این واقعیت که سران منطقه برای به اصطلاح «تعظیم» در برابر بایدن آماده شدهاند، آسیبپذیری «عقبه» روسیه، چین و ایران را به نمایش میگذارد.
برای برگزاری سریع رویدادی مانند نشست «5+1» به صورت طبیعی اهداف مشخصی در نظر گرفته شده است. به احتمال زیاد جلب مشارکت کشورهای آسیای مرکزی در امر تحقق تحریمهای آمریکا و غرب علیه روسیه یکی از موضوعات محوری خواهد بود. البته این موضوع در 28 فوریه سال جاری میلادی در نشست وزرای خارجه «آسیای مرکزی و آمریکا» در شهر «آستانه» پایتخت قزاقستان نیز مورد بررسی قرار گرفته بود.
از آن موقع به این طرف این منطقه مواجه فشارهای رو به افزایش آمریکا شد و برخی از شرکتهای محلی در «لیست سیاه» قرار گرفتند. به عنوان مثال در ماه ژوئیه، چهار شرکت قرقیزی به اتهام دست داشتن در عرضه کالاهای دومنظوره به روسیه وارد لیست شدند. همچنین محدودیتهایی از سوی وزارت خزانهداری آمریکا علیه سیستم پرداخت «Unistream» اعمال شد که به همین دلیل تعدادی از بانکها از استفاده آن خودداری کردند.
یکی دیگر از اهداف نشست آینده «5+1» تحکیم موضع آمریکا در آسیای مرکزی است. از آنجایی که برای واشنگتن رقابتهای اقتصادی با چین و روسیه در منطقه سخت است، روی چند حوزه خاص تمرکز خواهد کرد.
نخستین حوزه حمل و نقل خواهد بود. یک سال پیش آمریکا از راهاندازی «ابتکار پایداری اقتصادی آسیای مرکزی» را اعلام کرد که از جمله شامل اهداف «تنوع مسیرهای تجاری» است. منظور از آن ایجاد کریدورهای حمل و نقلی به منظور دور زدن قلمرو روسیه است که مسیر «ترانسخزر» به عنوان اصلیترین مسیر در نظر گرفته شده است. واشنگتن برای این اهداف بیش از 20 میلیون دلار اختصاص داده است.
در این راستا پیشرفتهایی نیز صورت گرفته است. همانگونه که اخیراً «قاسمجومارت تاکایف» رئیس جمهور قزاقستان اعلام کرد: «آستانه» انجام اقدامات در جهت افزایش پتانسیل این مسیر را در اولویت قرار داده است. به گفته وی، قرار است تا سال 2030 گردش سالانه بار در این مسیر تا 500 هزار کانتینر افزایش داده شود. به این منظور با طرفهای مربوطه تعدادی از توافقات منعقد شده است. از جمله سفر «علیخان اسماعیلوف» نخستوزیر قزاقستان به آذربایجان و گرجستان منجر به ایجاد یک شرکت لجستیکی مشترک شد.
حوزه دوم انرژی خواهد بود. آمریکا با درک اهمیت انرژی برای آسیای مرکزی و بازی هوشمندانه با مشکلاتی که کشورهای منطقه مواجه هستند، در تلاش برای تثبیت کنترل خود بر این حوزه میباشد. به عنوان مثال پروژه آژانس توسعه بینالمللی آمریکا (USAID) تحت عنوان «انرژی در آسیای مرکزی» دقیقا در راستای این هدف دنبال میشود. آزادسازی بازار انرژی، توسعه منابع انرژی تجدیدپذیر و … از جمله نکات خاص این پروژه است. در این راستا همچنین میتوان به «مجمع تجاری و سرمایهگذاری آسیای مرکزی در زمینه انرژی» اشاره کرد که در ماه مارس سال جاری میلادی در «لندن» برگزار شد.
حوزه سوم مربوط به امنیت است. آمریکا مدتهاست که به دنبال جلب حسن نیت نهادهای نظامی و امنیتی کشورهای منطقه از طریق برنامههای آموزشی، عرضه دستگاهها و تجهیزات و تمرینات مشترک میباشد. به عنوان مثال اخیراً ایالت مونتانای آمریکا میزبان رزمایش «همکاریهای منطقهای» با شرکت نظامیان پنج کشور آسیای مرکزی و همچنین مغولستان و پاکستان بود. کمی قبل از آن در تاجیکستان کلاسهای صخرهنوردی رزمی با مشارکت سربازان گارد ملی ایالت «ویرجینیا» آمریکا برگزار شد.
حوزه آموزشی را میتوان چهارمین اولویت آمریکا در منطقه دانست. از طریق برنامههای آموزشی مختلف (دورههای زبانآموزی، پروژههای تبادل دانشآموز، دانشجو، پژوهشگر و غیره)، احساسات غربگرایی در میان نسل نوجوان و جوان کشورهای آسیای مرکزی تقویت میشود، گروههای نخبه دارای حسن نیت و نگاه مثبت نسبت به آمریکا و اروپا شکل میگیرند که در آینده در صورت راهاندازی «انقلابهای رنگی» نقش خود را ایفا خواهند کرد.
به باور اینجانب در نشست یک روز بعد سران آسیای مرکزی و آمریکا به حوزههای یادشده به عنوان فرصت نفوذ واشنگتن بر منطقه و با توجیه «سودآور بودن تعاملات در این زمینهها» توجه بالایی نشان داده خواهد شد. همچنین آمریکا به ویژه بر لزوم تقویت همکاریها در متن افزایش تهدیدات امنیتی از سوی افغانستان پافشاری خواهد کرد. بی دلیل نیست که در این اواخر اخبار متعددی در مورد احتمال حملات گروههای تروریستی به آسیای مرکزی منتشر شد که برخی اتفاقات (مانند تلاش ورود جنگجوبان گروه «انصارالله» به خاک تاجیکستان) نیز به اصطلاح واقعی بودن چنین نگرانیها را تایید میکند.
برای آسیای مرکزی که مقامات آن به دنبال به دست آوردن سود از بازی با اختلافات میان قدرتهای بزرگ هستند، تقویت مواضع آمریکا چیزی جز بیثباتی و کشیده شدن پای منطقه به ماجراجوییهای خطرناک به ارمغان نخواهد آورد. بنابراین حرکت در مسیری که زیانش بیشتر از سودش است، به صلاح منطقه نخواهد بود.
پایان پیام/ح