• تماس با ما
  • درباره ما
شنبه، 1 مهر 1402
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
مخبرنیوز - پایگاه خبری مخبر
  • خانه
  • سیاسی
  • تکنولوژی
  • فرهنگی
  • ورزشی
  • اجتماعی
  • بین‌الملل
  • استان
    • آذربایجان شرقی
    • آذربایجان غربی
    • اردبیل
    • اصفهان
    • البرز
    • ایلام
    • بوشهر
    • تهران
    • چهارمحال بختیاری
    • خراسان جنوبی
    • خراسان رضوی
    • خراسان شمالی
    • خوزستان
    • زنجان
    • سمنان
    • سیستان بلوچستان
    • فارس
    • قزوین
    • قم
    • کردستان
    • کرمان
    • کرمانشاه
    • کهکیلویه بویراحمد
    • گلستان
    • گیلان
    • لرستان
    • مازندران
    • مرکزی
    • هرمزگان
    • همدان
    • یزد
  • فیلم
  • عکس
  • فضای مجازی
  • قیمت
    • قیمت طلا
    • قیمت ارز
    • قیمت ارز دیجیتال
    • بورس
  • خانه
  • سیاسی
  • تکنولوژی
  • فرهنگی
  • ورزشی
  • اجتماعی
  • بین‌الملل
  • استان
    • آذربایجان شرقی
    • آذربایجان غربی
    • اردبیل
    • اصفهان
    • البرز
    • ایلام
    • بوشهر
    • تهران
    • چهارمحال بختیاری
    • خراسان جنوبی
    • خراسان رضوی
    • خراسان شمالی
    • خوزستان
    • زنجان
    • سمنان
    • سیستان بلوچستان
    • فارس
    • قزوین
    • قم
    • کردستان
    • کرمان
    • کرمانشاه
    • کهکیلویه بویراحمد
    • گلستان
    • گیلان
    • لرستان
    • مازندران
    • مرکزی
    • هرمزگان
    • همدان
    • یزد
  • فیلم
  • عکس
  • فضای مجازی
  • قیمت
    • قیمت طلا
    • قیمت ارز
    • قیمت ارز دیجیتال
    • بورس
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
مخبرنیوز - پایگاه خبری مخبر
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
صفحه اصلی ورزشی

بازگشت به وطن به مثابه واپسین نسخه آقای نویسنده

23 شهریور 1402
در ورزشی
مدت زمان مطالعه: 1 دقیقه

در روزهایی که بر ما می‌گذرد، فُرقت جلال آل‌احمد 54 ساله می‌شود و این در حالی است که او در آذرماه امسال، 100 ساله خواهد شد. به جد می‌توان گفت که مسیری که او شتابان و در عمری کوتاه پیمود، در میان روشنفکران ایرانی بی‌بدیل است. از منتها الیه چپ آغاز کردن و با نگاهی متعالی و گران به سنت بازگشتن، شجاعتی می‌طلبید که تنها از او برمی‌آمد. در مقال پی‌آمده تلاش شده است که تجربه او، با مددگیری از پاره‌ای اسناد و تحلیل‌ها بازخوانی شود. امید آنکه علاقمندان را مفید و مقبول‌آید.

نمی‌دانستیم که سرنخ توده‌ای گری، به دست کیست!
همانگونه که اشارت رفت، آغاز نشو و نمای جلال‌آل‌احمد به دوره‌ای باز می‌گشت که حزب توده به چشم جوانان این مرز و بوم می‌آمد. خودش گفته بود که راهی بود به سوی دربار و راهی بود به سوی این حزب و ما که نمی‌خواستیم درباری باشیم، توده‌ای شدیم! او «در خدمت و خیانت روشنفکران»، ماجرا را اینگونه باز می‌گوید:
«روزگاری بود و حزب توده‌ای بود و حرف و سخنی داشت و انقلابی می‌نمود و ضد استعمار حرف می‌زد و مدافع کارگران و دهقانان بود و چه دعواهای دیگر و چه شوری که انگیخته بود و ما جوان بودیم و عضو آن حزب بودیم و نمی‌دانستیم سر نخ دست کیست و جوانی‌مان را می‌فرسودیم و تجربه می‌اندوختیم. برای خود من، اما ماجرا از روزی شروع شد که مأمور انتظامات یکی از تظاهرات حزبی بودم که به نفع مأموریت کافتارادزه برای گرفتن نفت شمال راه انداخته بودیم. (سال ۲۳ یا ۲۴). از در حزب (خیابان فردوسی) تا چهار راه مخبرالدوله، با بازوبند انتظامات چه نخرها که به خلق می‌فروختم، اما اول شاه آباد چشمم افتاد به کامیون‌های روسی پر از سرباز که ناظر و حامی تظاهر ما در کنار خیابان صف کشیده بودند که یک مرتبه جا خوردم و چنان خجالت کشیدم که تپیدم توی کوچه سیدهاشم و بازوبند را سوت کردم. بعد قضیه سراب پیش آمد و بعد کشتار زیر پل چالوس و بعد قضیه آذربایجان و بعد دفاع حزب از اقامت قوای روس و بعد شرکت حزب در کابینه قوام و بعد… دیگر قضایا که به انشعاب کشید… .»
چون به جای خود مردم را می‌دید، هرگز ایستا نشد!
خصلت آل‌احمد، عبور با سرعت و معرفت اندیشانه از مکاتب است. گاه این پدیده چنان سرعت می‌یابد که به بی‌ثباتی متهم می‌شود! اما به راستی او چرا به داشته‌ها و یافته‌های خود در هر دوره از عمر، دل نمی‌بندد و به سهولت از آنها خداحافظی می‌کند؟ به نظر می‌رسد که نگاه به جامعه و دردهای آن و تلاش برای یافتن نسخه‌ای بهتر، از شاخص‌ترین علل این پدیده باشد، چنانکه عباس سلیمی نمین پژوهشگر تاریخ معاصر ایران در این باره آورده است:
«جلال روشنفکری است که در همه مسائل سیر می‌کند و شخصیت بسیار برجسته‌ای در این زمینه دارد. او خودش را مبنا قرار نمی‌دهد. شما برخی را می‌بینید که وقتی به نحله‌ای وارد می‌شوند و در آنجا هویتی کسب می‌کنند، دچار ایستایی و مقاومت در برابر جریان‌های فکری دیگر می‌شوند. چنین افرادی حتی اگر به این باور برسند که آن نحله به نفع ملت ایران نیست، چون می‌دانند دوری جستن از آن نفی هویتشان است، به نقد آن نحله اقدام نمی‌کنند. جلال شخصیتی است که در همه نحله‌های فکری، سیر می‌کند و تمام کسانی را که مدعی نجات ملت ایران هستند بررسی می‌کند، آن هم نه بررسی سطحی، بلکه حتی وارد تشکیلات آنها می‌شود و در آنجا غور می‌کند، ولی در نهایت به اینجا می‌رسد که تنها عامل نجات ملت ایران از سلطه و هویت بخشی به او، هویت ملی و فرهنگی اسلام است و به این طرف رو می‌آورد. در حالی که او مدتی مارکسیست بوده است و با گروه‌های مختلف همکاری کرده، به هویت ملی‌اش برمی‌گردد. این تمایز مهمی است که جلال با دیگران دارد که در یک جا، درجا نمی‌زند. جلال خودش، برای خودش ملاک نیست. خودش برای خودش اهمیت ندارد، بلکه حب ملت برایش مهم است و برای ملت انتخاب می‌کند. جلال از این نظر ویژه است که با روشنفکران دیگر تفاوت دارد و وقتی هم به اسلام برمی‌گردد، همه روشنفکران طردش می‌کنند، اما جلال چون برای ملت می‌اندیشد، به اسلام برمی‌گردد. جلال اگر می‌خواست در آن نحله‌ها بماند، تبدیل به بت می‌شد چون هم قلم و هم شجاعت و تیزبینی لازم را داشت، اما جلال نماند زیرا خودش را محور فرض نمی‌کرد… .»
دغدغه یافتن نسخه‌های بهتر
دانستیم که ناایستایی آل‌احمد، خصلتی بود که تا پایان حیات آن را با خویشتن داشت. این امر موجب گشت که منزلگاه‌هایی متنوع را طی کند و نگره‌ای وسیع یابد. با این همه باید دانست که او، در کدام مرحله قرار یافت و آن را آرامشگَه جامعه و مردم دید. به نظر می‌رسد که نگاهی به شاخص‌ترین آثار او در واپسین دهه از حیات، پاسخی روشن به این پرسش باشد. غربزدگی و در خدمت و خیانت روشنفکران، واپسین آدرس‌های آل‌احمد در این باره هستند. لیلا تفقدی پژوهشگر، این مقوله را به ترتیب پی‌آمده ارزیابی کرده است:
«جلال آل‌احمد از سال‌های جوانی تا پایان عمر کوتاهش، همواره در یک تکامل تدریجی فکری سیر می‌کرد و مانند رودی جاری، شکل ثابتی نداشت. او روشن فکری متعهد، نویسنده‌ای آگاه و مبارزی جسور در جامعه‌ای زیرسلطه، در روزهای خاموش و در میان مردمی ناآگاه بود که با قلمی شیوا، نثری گیرا، اندیشه‌ای روشن و قاطع، صداقتی کم نظیر، رویه‌ای مردمی و با تکیه به غنای فرهنگی شرق، راه نجات را به جامعه‌ای تحت استیلا نشان داد. هیچ مسئله با اهمیتی را نمی‌توان ذکر کرد که برای جامعه و دنیای زمان او مطرح شده باشد و آل‌احمد در مورد آن شجاعانه، انسانی و پرشور داوری نکرده باشد. مثلاً کتاب در خدمت و خیانت روشنفکران، گزارش کاملی است از زندگی جلال که سیمای فکری‌اش را به روشنی می‌توان در آن دید. مذهب از مهم‌ترین دغدغه‌های فکری آل‌احمد است و او در خصوص آن، نوساناتی در زندگی خویش دارد. جلال، دوران کودکی و نوجوانی را در محیط مذهبی و روحانی خانواده سپری کرد و در آغاز جوانی، سخت پای بند مذهب بود و حتی از مستحبات هم غفلت نمی‌کرد. در سال 1322 در مقطعی بحرانی از زندگی، رابطه‌اش را با مذهب قطع و بعدها بعد از آشنایی با واقعیت‌های جامعه ایرانی و راه‌های نجات از مشکلات آن، گرایشی خاص به روحانیت پیدا کرد. او در دهه آخر زندگی‌اش، با بازگشتی عمیق به مذهب، به دفاع از دینداری پرداخت و دین را عامل نجات جامعه ایرانی قلمداد کرد… .»
فقیر گوش به زنگ هر امر و فرمانی است که از دستش برآید!
آل‌احمد ظلم ستیزی را از جوانی داشت، گرایش به زادبوم را هم در ادامه تجارب و صیرورت خویش یافت، هم از این روی پس از ناکامی نهضت ملی ایران و ظهور نهضت اسلامی در آغاز دهه 40، به آن همدلانه می‌نگریست. در این باره اما، چندان نیازی به تطویل کلام نیست و مهم‌ترین و پیش پا افتاده‌ترین سند، نامه‌ای است که از سفر حج برای امام خمینی نگاشته است:
«مکه – روز شنبه 31 فروردین 1343 / 8 ذی‌حجه 1383
«آیت اللها! وقتی خبر خوش آزادی آن حضرت، تهران را به شادی واداشت، فقرا منتظر الپرواز(!) بودند به سمت بیت‌الله. این است که فرصت دست بوسی مجدد نشد. اما اینجا دو سه خبر اتفاق افتاده است. دیدم اگر آنها را وسیله‌ای کنم برای عرض سلامی، بد نیست. اول اینکه مردی شیعه جعفری را دیدم از اهالی الاحساء (جنوب غربی خلیج فارس، حوالی کویت و ظهران)، می‌گفت 80 درصد اهالی الاحساء وضوف و قطیف شیعه‌اند و از اخبار آن واقعه مؤلمه 15 خرداد حسابی خبر داشت و مضطرب بود و از شنیدن خبر آزادی شما، شاد شد. خواستم به اطلاعتان رسیده باشد که اگر کسی از حضرات روحانیان به آن سمت‌ها گسیل بشود، هم جا دارد و هم محاسن فراوان. دیگر اینکه در این شهر شایع است که قرار بوده آیت‌الله حکیم امسال مشرف بشود، ولی شرایطی داشته که سعودی‌ها دوتایش را پذیرفته‌اند و سومی را نه. دوتایی را که پذیرفته‌اند داشتن محرابی برای شیعیان در بیت‌الله و تجدید بنای مقابر بقیع. و اما سوم که نپذیرفته‌اند، حق اظهار رأی و عمل در رؤیت هلال. به این مناسبت حضرت ایشان خود نیامده‌اند و هیئتی را فرستاده‌اند، گویا به ریاست پسر خود. خواستم این دو خبر را داده باشم. دیگر اینکه گویا فقط دو سال است که به شیعه، در این ولایت حق تدریس و تعلیم داده‌اند. پیش از آن حق نداشته‌اند. دیگر اینکه غربزدگی را در تهران قصد تجدید چاپ کرده بودم با اصلاحات فراوان، زیر چاپ جمعش کردند و ناشر محترم متضرر شد، فدای سر شما. دیگر اینکه طرح دیگری در دست داشتم که تمام شد و آمدم. درباره نقش روشنفکران میان روحانیت و سلطنت. و توضیح اینکه چرا این حضرات همیشه در آخرین دقایق، طرف سلطنت را گرفته‌اند و نمی‌بایست. اگر عمری بود و برگشتیم، تمامش خواهم کرد و محضرتان خواهم فرستاد. علل تاریخی و روحی قضیه را، گمان می‌کنم نشان داده باشم. مقدماتش در غربزدگی ناقص، چاپ اول آمده. دیگر اینکه امیدوارم موفق باشید… همچنان که آن بار در خدمت‌تان به عرض رساندم، فقیر گوش به زنگ هر امر و فرمانی است که از دستش برآید. دیده شده که گاهی اعلامیه‌ها و نشریاتی به اسم و عنوان حضرت در می‌آمد که شایستگی و وقار نداشت. نشانی فقیر را هم حضرت صدر می‌داند و هم اینجا می‌نویسم: تجریش – آخر کوچه فردوسی. والسلام… .»
ساختمان مسجد اعظم قم محصول ایمان است و عمارت بی‌قواره بانک ملی حاصل بی‌ایمانی!
آقای نویسنده در نگره واپسین خود به فرهنگ، همه وجوه آن را می‌بیند، حتی کارکرد آن در حوزه معماری. هم از این روی معماری مسجد اعظم قم و کاشیکاری زیبای آن، چشم او را می‌گیرد و ساختمان‌های نوساز با الگوهای وارداتی را، با زبانی بلیغ به تخطئه و طرد می‌گیرد:
«در حالی که معماران و مهندسان و آرشیتکت‌های محترم مملکت، اغلب در فکر شرکت در مناقصه‌های دولتی و تأمین معاشند، یا در فکر تقلید از معماری غربی با جرزهای هرمی و نشان دادن مقاومت مصالحی که یکجا از فرنگ وارد می‌‌شود و هر کودک کودنی در سوار کردن آنها سرهم، به هیچ مشکلی برنخواهد خورد و در حالیکه مجموعه‌ ساختمان‌های جدید مهندسان از فرنگ برگشته ما، چیزی جز زشتی یا تقلید صرف را بارمغان نمی‌‌آورد، در چنین روزگاری یک معمار تجربه دیده ایرانی یعنی مهندس لرزاده، زیر نظر و بنا به اراده مرجع تقلید عالم تشیع حضرت آیت‌الله بروجردی و به کمک مردم علاقمند به مذهب و سنن مذهبی، مشغول پایان دادن به ساختمان بزرگ‌ترین مسجدی است که در قرن چهاردهم هجری در این مملکت ساخته شده است و خالی از هر تعاونی، یک تنه تمام خرابکاری‌های دیگران را جبران خواهد کرد. سه چهار سال است هزاران نفر کارگر و بنا و کاشی‌ ساز و آهنکار، مشغول ساختن چنین بنای یادگاری از استقلال جامعه تشیع‌اند و هر زائری که به قم می‌رود، اگر چیزی از فن معماری هم درک نکند، دست کم می‌‌تواند پس از لذت بردن از زیبایی‌های دو صحن کهنه و نو و پس از تماشای آن همه شکوه آینه کاری‌های مقصوره آستانه، ساعتی را نیز به تماشای این هنرنمایی جدید متخصصان فن معماری ایران بگذارند… باید دید چرا چنین است؟ چرا با تکیه به معتقدات مذهبی، هنوز می‌توان چنین شاهکار‌هایی را در فن معماری به‌وجود آورد، در حالی که بزرگ‌ترین محصول فرنگ رفته‌های ما در این فن، اگر منتهای کوشش را هم برای تلفیق معماری شرق و غرب به کار برده باشند، تازه می‌‌شود چیزی شبیه عمارات بی‌شمار بانک ملی؟ با نمایی از کاشی‌کاری مدرن شده و دور از طرح‌ها و اشکال هندسی اصیل ایرانی. واقعاً چرا؟ آیا نباید علت را در سستی اساسی دانست که ما تمدن مثلاً جدیدمان را بر آن قرار داده‌ایم؟ مسلم است که در کار تجدید ظواهر تمدن ما، نه ایمانی با خود داریم و نه علاقه‌‌ای قلبی و حال آنکه مهندس لرزاده‌‌ها هنوز از سر چشمه ایمان آب می‌خورند یا تکیه بر قدرت‌های مخفی هنرمندان بی‌‌نام و نشان قم و اصفهان، فعالیت می‌‌کنند… .»
با هم عهد کرده بودیم که یک بار دیگر حج کنیم
دانشورانی که آل‌احمد را در واپسین فصل حیات درک کرده‌اند، از اشتیاق خردمندانه و متعالی او در غورِ مجدد پیرامون احکام و آداب اسلامی گفته‌اند. دکتر علی شریعتی در زمره این چهره‌هاست که از قرار خویش با جلال در باب حجّی دوباره سخن گفته است. او در این موضوع می‌نویسد:
« باید با او سعی می‌کردم. آخر با هم عهد کرده بودیم که یک بار دیگر حج کنیم. این بار با هم. ملک الموت همان سال او را از ما گرفت و من تنها رفتم، اما همه جا او را در کنار خود می‌یافتم، همه مناسک را – گام به گام – با هم می‌رفتیم، اما نمی‌دانم چرا در سعی بیشتر بود. ظهوری تابنده داشت و حضوری زنده و گرم، صدای پایش را می‌شنیدم که پیاده می‌دود و آشفته و هرم نفس نفس زدن‌هایش که چه تبدار بود و تشنه و عاشق… گاه می‌دیدم که همچون صخره‌ای از بلندای صفا کنده شده است و با سیل فرو می‌غلتند و پیش می‌آید و گاه، در قفایم می‌شنیدم و می‌دیدمش که سرش را بر آن ستون سیمانی می‌کوبد و می‌کوبد تا بترکد که همچون حلاج از کشیدن این بار گران به ستوه آمده بود… .»
زیر ذره بین ساواک، تا پایان حیات
آل‌احمد در دستگاه امنیتی پهلوی دوم، پیش و پس از پیدایش ساواک، پرونده‌ای قطور داشت. به نظر می‌رسد آنچه تاکنون از آن نشر یافته، در برابر آنچه که بوده یا می‌بایست باشد، بس ناچیز می‌نماید. با این همه از همین اسناد منتشره نیز، می‌توان دریافت که او تا پیان حیات زیر ذره بین ساواک بوده است. مهدی فرج اللهی پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، داستان را به این شرح روایت کرده است:
«جلال آل‌احمد 18 شهریور 1348، در منطقه اسالم درگذشت. ساواک در پنج ماه پایانی عمرش، 13 گزارش درباره او مخابره کرده که اکنون در پرونده انفرادی‌اش موجود است. نیمه اردیبهشت، اداره امنیت داخلی در دستوری به ساواک تهران، با اشاره به سوابق او و اینکه تاکنون ماهیت فعالیت‌های او مشخص نگردیده و فعلاً هم قویاً در معرض فعالیت‌های مضره می‌باشد…، جمع‌آوری مدارک لازم و کافی علیه او را ضروری می‌داند. مقدم رئیس اداره سوم ساواک، در این نامه دستور می‌دهد نسبت به مراقبت کامل از جلال با تیم تعقیب و مراقبت، شنود تلفن منزل و شناسایی مراجعین به آن و در صورت امکان نصب دستگاه شنود در منزل از طریق ورود پنهانی به منزل، اقدامات لازم انجام شود. ششم خرداد در گزارشی دیگر از یک دانشجو نقل می‌کند که یکی، دو ماه قبل به منزل جلال رفته و گفته: ملت ایران احتیاج به یک انقلاب دارد و باید ملت را برای این انقلاب مسلح کرد… دانشجو پرسیده بود: شما که چنین عقیده‌ای دارید، چرا کتاب‌های سارتر و کامو را که دارای افکار ارتجاعی و ضدانقلابی هستند، ترجمه کردید؟ جلال جواب می‌دهد: اینها همین طوری از دستم رفت! گزارش 12 خرداد حاکی است، یکی از دانشجویان کلاس اول شبانه هنرسرای عالی: ضمن خواندن انشاء، از آقای آل‌احمد استاد ادبیات تشکر و سپاسگزاری کرده و اظهار داشته که این استاد، ما را از خواب غفلت و بی‌خبری بیدار کرده و با راهنمایی‌های این شخص، ما اکنون از هر مطلبی انتقاد کرده و دیگر خاموش و ساکت نخواهیم نشست. و سپس افزوده که در هنرسرای عالی، اولین کلاس در قسمت شبانه می‌باشیم که انتقاد می‌کنیم و اگر مؤثر نشد، انقلاب خواهیم کرد و این خود با ارزش است. در شهریورماه 1348، جلال و همسرش مدتی است به ویلایشان در اسالم رفته‌اند. آخرین گزارش ساواک از دوران حیات جلال، متعلق به ملاقات دو دانشجو با او، در تاریخ یکم شهریور 1348است. در 20 شهریور، ساواک در گزارش خود می‌نویسد: جلال آل‌احمد ساعت 19 روز 18 شهریور، در اثر سکته قلبی در اسالم طوالش، در ویلای شخصی خود فوت نموده و جنازه وی به تهران حمل و صبح روز 20 شهریور 1348، از مسجد پامنار واقع در خیابان خیام تشییع و به خاک سپرده خواهد شد… .»

منبع


پست قبلی

ادعای جنجالی در گوگل مپ: مخفیگاه هیتلر در قطب جنوب کشف شد!/ عکس

پست‌ بعدی

مشکل ایران با باکو جدی نیست/ توضیح درباره مسمومیت‌های دانش‌آموزان

مرتبط پست ها

یک گل قیچی برگردان زیبا در لیگ قهرمانان آسیا+ فیلم
ورزشی

یک گل قیچی برگردان زیبا در لیگ قهرمانان آسیا+ فیلم

1 مهر 1402
پاداش ویژه آمریکایی‌ها برای دیوید تیلور
ورزشی

پاداش ویژه آمریکایی‌ها برای دیوید تیلور

1 مهر 1402
رده بندی جدید فیفا اعلام شد
ورزشی

رده بندی جدید فیفا اعلام شد

1 مهر 1402
لغو تمامی دیدارهای هفته ششم لیگ برتر فوتبال
ورزشی

لغو تمامی دیدارهای هفته ششم لیگ برتر فوتبال

31 شهریور 1402
توقع مردم از کشتی بالا است!
ورزشی

توقع مردم از کشتی بالا است!

31 شهریور 1402
شکست «گرایی» مقابل حریف ژاپنی
ورزشی

شکست «گرایی» مقابل حریف ژاپنی

31 شهریور 1402
پست‌ بعدی
مشکل ایران با باکو جدی نیست/ توضیح درباره مسمومیت‌های دانش‌آموزان

مشکل ایران با باکو جدی نیست/ توضیح درباره مسمومیت‌های دانش‌آموزان

اخبار اخیر

یک گل قیچی برگردان زیبا در لیگ قهرمانان آسیا+ فیلم

یک گل قیچی برگردان زیبا در لیگ قهرمانان آسیا+ فیلم

1 مهر 1402
ببینید | اولین تصاویر از حمله موشکی بزرگ اوکراین به مقر اصلی نیروی دریایی روسیه در کریمه

ببینید | اولین تصاویر از حمله موشکی بزرگ اوکراین به مقر اصلی نیروی دریایی روسیه در کریمه

1 مهر 1402
سقوط اف۳۵ آمریکا /خلبان پس از فرود در حیاط خلوت یک منزل مسکونی درخواست آمبولانس کرد

سقوط اف۳۵ آمریکا /خلبان پس از فرود در حیاط خلوت یک منزل مسکونی درخواست آمبولانس کرد

1 مهر 1402
پاداش ویژه آمریکایی‌ها برای دیوید تیلور

پاداش ویژه آمریکایی‌ها برای دیوید تیلور

1 مهر 1402

متن چند خطی دربارهٔ ما به زودی اینجا اضافه می‌شود. متن چند خطی دربارهٔ ما به زودی اینجا اضافه می‌شود. متن چند خطی دربارهٔ ما به زودی اینجا اضافه می‌شود. متن چند خطی دربارهٔ ما به زودی اینجا اضافه می‌شود.

ما را دنبال کنید

  • تماس با ما
  • درباره ما

تمامی حقوق این وبسایت برای مخبرنیوز محفوظ است.

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • خانه
  • سیاسی
  • تکنولوژی
  • فرهنگی
  • ورزشی
  • اجتماعی
  • بین‌الملل
  • استان
    • آذربایجان شرقی
    • آذربایجان غربی
    • اردبیل
    • اصفهان
    • البرز
    • ایلام
    • بوشهر
    • تهران
    • چهارمحال بختیاری
    • خراسان جنوبی
    • خراسان رضوی
    • خراسان شمالی
    • خوزستان
    • زنجان
    • سمنان
    • سیستان بلوچستان
    • فارس
    • قزوین
    • قم
    • کردستان
    • کرمان
    • کرمانشاه
    • کهکیلویه بویراحمد
    • گلستان
    • گیلان
    • لرستان
    • مازندران
    • مرکزی
    • هرمزگان
    • همدان
    • یزد
  • فیلم
  • عکس
  • فضای مجازی
  • قیمت
    • قیمت طلا
    • قیمت ارز
    • قیمت ارز دیجیتال
    • بورس

تمامی حقوق این وبسایت برای مخبرنیوز محفوظ است.